سلام . به شما دوستان عزیز. عیسی و سمیه وبلاگهای شما را دیدم و متشکرم از این که نظر دادید.
شعر زیر تقدیم به شما دوستان
از این سفره ی سرد و خالی
از این سر بناه خیالی نجاتم بده
از این خواب عاشق کش بد
از این فکر باید نباید نجاتم بده
از این صحنه ی بر هیاهو
تو از ترس چاقو در اهو نجاتم بده
از این لحظه های کشنده
از این ضجه های زننده نجاتم بده
نباید بذاریم ستاره بمیره
نباید دلش شادی ما بگیره
نباید که این ترس دوری بریزه
همین وحشت از تو مردن عزیز .
نم نم غم کنار تو خوبه
چه خالی چه بر مثل شعر نو خوبه
جهان با تو سرریزو لبریز رنگه
کنار تو اوارگی هم قشنگه